آغاز اجرای ۲ عملیات احداث جاده بین مزارع در شهرستان ارسنجان

مدیر جهادکشاورزی شهرستان ارسنجان از آغاز اجرای عملیات احداث جاده بین مزارع از دانشگاه پیام نور تا پیر باصفا به طول ۸۰۰ متر و بازسازی جاده بین مزارع روستای حسین آباد لیاقت به طول ۴۰۰متر در این شهرستان خبر داد.

به گزارش پیام خبر، «سید ناصر حسینی» با اشاره به شن ریزی جاده‌های بین مزارع حومه شهرستان ارسنجان گفت: این مهم با هدف اجرای طرح‌های زیربنائی در بخش کشاورزی انجام شده است.
مدیر جهادکشاورزی شهرستان ارسنجان افزود: عملیات شن ریزی جاده بین مزارع منطقه پیر باصفا شهرستان ارسنجان با اعتبار بالغ بر ۶۵۰ میلیون ریال در سال ۹۹ و از محل اعتبارات استانی بطول ۷۵۰ متر درحال احداث است.
وی اضافه کرد: در مسیر پیرباصفا یک سایت گاوداری ۴۲ واحدی با ۴۲ خانوار دامدار به همراه ۲۵ خانوار کشاورز و باغدار تردد می کنند.
این مقام مسئول همچنین با اشاره به باز سازی جاده بین مزارع به طول ۴۰۰متر در روستای حسین آباد لیاقت گفت: سالها این جاده به علت بارندگی های پاییز و زمستان، عبور و مرور کشاورزان با مشکل روبرو بود که با پیگیری‌های انجام شده توسط مدیر پهنه و کشاورزان با هزینه باز سازی ۱۵۰ میلیون ریال، توسط کمک های مردمی در حال انجام است.

برچسب‌ها

ارسال نظر

نام *

ایمیل

نظر شما *

* لطفا حاصل عبارت را در جعبه متن روبرو وارد کنید

1 + 10 =

شیراز گزینه نهایی میزبانی بازی های هندبال آسیایی

با بررسی های انجام شده تا کنون، کمبودها و موارد لازم را به وزارت ورزش و جوانان اعلام کردیم و تا کنون دانشگاه آزاد اسلامی توانسته است سالن های خود را استاندارد سازی و آماده برگزاری مسابقات نماید. امید داریم تا هر چه زودتر دیگر سالن ها نیز آماده برگزاری مسابقات شوند.
اقدامات دانشجویان شیراز علیه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله / سردرگمی ساواک شیراز از فعالیت‌های سیاسی جوانان انقلابی

ما که می دانستیم هدف اساسی و نهایی چنین مراسمی، ایجاد فضایی مملو از فساد و فحشاء در محیط دانشگاه است، ابتدا با انتشار اطلاعیه‌ای از دانشجویان خواستیم که در این اجتماع شرکت نکنند و تهدید کرده بودیم که چنانچه کسی در آن جمع حضور یابد مجازات خواهد شد و حداقل مجازات برای دختران شرکت کننده، پاشیدن روغن سیاه به سر و صورتشان بود. مجموع این تهدیدها به شدت بر نحوه کار تاثیر گذاشت
از خط مقدم جنگ تا پشتیبانی

از دیگر فعالیت هایی که داشتیم یکی اش این بود که روزی سرهنگ معصوم زاده مرا صدا زد. گفت ما به یک چلچه نیاز داریم. چلچله موشک اندازی بود که همزمان 40 موشک را می توانست شلیک کند. کمی فکر کردم و گفتم چرا چهل تا، خب مثلاً اگر 60 تا بشود بهتر نیست؟ گفت: چه بهتر.
شرط ازدواج خود را رفتن به جبهه گذاشته بودم

سال ۶۲، بعد از ازدواج راهی آبادان شدم تا در اونجا زندگی خودمو آغاز کنم. شوهرم پاسدار بود و بیشتر وقتشو تو جبهه سپری می کرد. منم به همراه دوستانی که پیدا کرده بودم تو همه کارها وارد می شدیم. از شستن لباس ها تا پرستاری در بیمارستان. گاهی هم به بیمارستان های صحرایی می رفتیم.