خورشید آخرین ساخته مجید مجیدی بازگشت مجیدی به سالهای «بدوک» است. بعد از فیلمهای آواز گنجشکها و محمد رسولالله که باوجود حضور بچهها در بطن داستان، فیلمهایی با محوریت زندگی و مشکلات بزرگسالان بودند. مجید مجیدی فیلم آنسوی ابرها را در هند ساخت که چندان مورد استقبال واقع نشد. فیلم خورشید تازهترین فیلم مجیدی و بازگشت او به دوران بدوک ، پدر و بچههای آسمان است. خورشید روایتی از زندگی تلخ زندگی کودکانی است که هر روز در گوشه و کنار هر شهری آنها را میبینیم اما بی توجه از کنارشان می گذریم. خورشید راوی کودکان کار است از خانواده های ایرانی متلاشی شده از غم نان ، پدران حبس شده ، مادران گرفتار اعتیاد ، کودکانی سرشار از استعداد که به خاطر افغان بودن ناچار به تحمل هر درد و سختی هستند ،از مدرسه ای که کودکان افغان و ایرانی را جمع کرده تا شاید مرهمی بر درد آنها باشد ، از مالکانی که برایشان سرنوشت بچه های این مدرسه سر سوزنی ارزش ندارد او آدمهایی همانند معلم مدرسه ای که دلش می خواهد کاری کند اما دستش خالی است. خورشید نقبی بر شرایط جامعه ای است که در آن موهای یک دختر افغان را به جرم دستفروشی و نداشتن شناسنامه از ته می تراشد اما قانون در پی معلمی است که خواسته حق دخترک را پس بگیرد. خورشید سرشار از لحظات به یادماندنی و دردناکی است که نمی گذارد مخاطب سرخوش از دیدن اراجیفی به نام فیلم سوپرمارکتی راحت پای فیلم تخمه بشکند. مجید مجیدی در اولین فیلم بلندش در مقام کارگردان «بدوک» را با موضوع کودکان سیستان و بلوچستان و قاچاق دختران به کشورهای عربی ساخت و متهم به سیاه نمایی شد. مجیدی در تمام دوران فیلمسازی اش فارغ از خاستگاهی که در دهه ۶۰ و ۷۰ در حوزه هنری به عنوان بازیگر فیلم داشت ، نگاهی اجتماعی را دنبال کرده است و هر بار به سراغ کودکان و نوجوانان رفته توانسته تصویری واقعی از شرایط جامعه ارائه کند که به زعم برخی از مدیران سیاه نمایی تلقی می شود. مجیدی چه در رنگ خدا و بچه های آسمان بخشی از کودکی را نمایان می کند که شاید در جهان پر شتاب کنونی فراموش شده است. در خورشید مجیدی باز به همان نگاه اش بازگشته و توانسته تصویری انسانی از کودکان کار امروز جامعه ارائه دهد بی آنکه در دام احساسات گرایی های مرسوم یا نگاهی ترحم برانگیز برود و مجیدی پشت شخصیتهایش میایستد و جسورانه راوی زندگی تلخ و سرنوشت محتوم آنهاست. نشانههای آشنای مولفه های مجیدی، مثل آب و نور، حضوری پر رنگ و تاثیرگذار در فیلم دارند و در ابتدا و انتهای فیلم با استفاده از همین نشانه گذاری روایت را تکمیل می کند. در خورشید مدرسه همچون مامنی میان جهان دهشتناک کودکان کار تنها روزنه امیدی است که بچه ها ساعتی را در آن سپری می کنند و قبل و بعد از این مدرسه باید با جهانی بجنگند که در یک سو خانواده های فروپاشیده وجود دارد و در سویی دیگر دشواری های یک زندگی که از توان این کودکان خارج است. کودکانی که خوشبختی را در زیرزمین دنبال میکنند به امید زندگی بهتر در آینده ای نامعلوم و ناچارند برای بقا دست به هر کاری بزنند. بی شک بازی گرفتن از نابازیگران کودک این فیلم که کودکانی ایرانی و افغان هستند کار دشواری است که به شاخصه بسیار موثر در این اثر سینمایی بدل شده است. کار با نابازیگران کودک و هدایت صحیح آنان در کنار فیلمنامه ای پر کشش ارزش کار مجیدی را بیش از قبل نمایان می کند. خورشید فیلمی دغدغه مند است که در سینمای رو به زوال ما که سالانه جز تعدادی انگشت شمار اثر شاخص مابقی آثاری نازل و بی هویت هستند ، ارزشی صد چندان دارد. استفاده به جا از حضور بازیگران حرفه ای همانند علی نصیریان، جواد عزتی و طناز طباطبایی ( بدون دیالوگ) در کنار بازیگرانی که در این اثر اولین حضورشان را تجربه می کنند و جمعی نابازیگر بی آنکه یکدستی فضای مورد نظر فیلم از دست برود یکی از مهم ترین شاخصه های قابل توجه فیلم است که به سادگی به دست نمی آید. این فیلم به نویسندگی مشترک مجید مجیدی و نیما جاویدی ، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۹ شد و توانست جایزه فانوس جادویی جشنواره بین المللی فیلم ونیز ٢٠٢٠ را در کنار نامزدی شیر طلایی جشنواره بین المللی فیلم ونیز ٢٠٢٠ به دست آورد. خورشید فیلمی است که تماشای آن می تواند برای هر گروه سنی جذاب و دیدنی باشد که پس از اکران آنلاین این روزها در شبکه نمایش خانگی در دسترس علاقمندان است. نوید جعفری نویسنده و مفیلنتقد مهر ۱۴۰۰