گزارشی از بحران آب در استان فارس؛
فریاد از گلوی خشکیده زمین/فارس ورشکسته آبی نیست ورشکسته انسانی است!
به گزارش پیام خبر، روزنامه خبرجنوب در گزارش به قلم فاطمه مقدم نوشت: مهم آمایش سرزمین، عدم هماهنگی بین بخش آب و کشاورزی، تاکید بر خودکفایی در محصولات به اصطلاح استراتژیک چون گندم، قیمت بسیار پایین آب و کشیدن چک های بی محل در وجوه مختلف آبی، به یک ورشکسته آبی بدل شده است. حالا کشاورزی که روزی اش به زمین گره خورده، روستایی که احشامش از تشنگی جان می دهد و فرزندانش اسیر تامین آب شرب اند، صنعتگرانی که از بی آبی چراغ کسب و کارشان خاموش می شود و دیگر طلبکارانی که به دنبال احقاق حقآبه وعده داده شدند هستند، فریاد حق خواهی برای وصول طلبشان می کشند، فریادی که پیش بینی می شود چندی بعد به بحران امنیتی در استان تبدیل شود، اما آبی در بساط نیست. خزانه خالی است. هر چکی تا کنون کشیده شده بی محل است. در این میان طلبکاران یک طلبکار عمده و مظلوم هم وجود دارد و آن محیط زیست فارس است. طلبکاری که نه زبان شکایت دارد و نه گلویی برای فریاد کشیدن. آب را از سفره اش چنان روفته اند که از درد در خود فرومی ریزد اما این طلبکار نجیب روزگاری که تنگنای بی آبی آخرین رمقش را کشید و آب های فسیلی و عمیقش را به کل از دست داد بد طلبش را از انسانهای بی فکر خواهد ستاند! ورشکستگی آبی به وضعیتی اطلاق می شود که حجم حق آبه های تخصیص داده شده از موجودی حساب جاری (آب های سطحی) و حساب پس انداز (آب های زیر زمینی) بیشتر باشد. وضعی که در فارس با کوبیدن بی فکر بر طبل خودکفایی در تولید محصولات و حفر چاه های بسیار عمیق حتی تا 500 متر برای دست یافتن به این ایده ناهماهنگ با طبیعت فارس، رخ داده و حالا تک تک دشت های فارس سفره های زیر زمینی شان خالی از آب می شود و فرونشست در دشت هایش رکورددارجهانی! حالا باید از مسئولینی که بدون فکر به منابع آبی استان، بر طبل خودکفایی می کوبیدند پرسید: گندم وارد کنیم بهتر است یا آب؟! در این شرایط بحرانی همه علمای محیط زیست و مسئولان آبی در فارس یک صدا از مردم می خواهند که با باور به بحران آبی حداقل 10 درصد از مصرف آب روزانه شان را کم کنند تا گذر از این بحران ساده تر رخ دهد. با پروفسور عزت ا... رئیسی اردکانی استاد رشته هیدروژئولوژی بخش علوم زمین دانشکده علوم پایه دانشگاه شیراز درباره راهکارهای برون رفت از تنش آبی موجود گفت و گو کردیم و حرف او هم در یک چیز خلاصه می شد راه حل موقتی گذر از تنش آبی موجود، صرفه جویی است چه در بخش کشاورزی و چه در بخش خانگی. حالا که قرار است در سال جاری منتظر بارندگى ها نباشیم و بحران آب تشدید خواهد شد آیا راهی عملی برای برون رفت از تنش آبی وجود دارد؟ -ما یک راه موقت داریم و یک راه حل دائمی. راه حل موقت برای امسال هیچ راهی نیست جز صرفه جویی در کشاورزی و مصارف خانگی. در کشاورزی باید به طور مطلق از کشت محصولات آب بر خودداری شود و زارعین به تناسب منطقه باید 20 تا 30 درصد از سطح زیر کشت خود را کاهش دهند. در مورد منازل هم همینطور بایستی دولت از مردم بخواهد که 20 درصداز مصرف آب را روی کنتور آبشان کاهش دهند و این کاهش باید با سال پیش مقایسه شود تا داده ها دقیق باشد. اگر این کار صورت نگرفت باید با واحد مسکونی برخورد شود. با تعیین جریمه و در صورت تکرار با قطع آب. این روشی است که در همه جای دنیا مورد استفاده قرار می گیرد همچنین استخرها باید تعطیل شوند، بعضی از چمن ها را با ندادن آب خشک کنند و به هر شکل که ممکن است در مصرف آب صرفه جویی کنند. در طولانی مدت هم می شود به سمت استفاده از تکنولوژهای جدید رفت و روشهایی به کار برد که نه کشاورز ضرر کند ونه طبیعت. می توان به سمت کشت های گلخانه ای حرکت کرد و کمبود محصولات آب بر را با واردات جبران کرد. همچنین الگوهای کشت را باید عوض کرد و با روش های نوین تبخیر آب را کم کرد یا از دستگاههای نوینی که میزان آب موردنیاز گیاه را می سنجد و به همان اندازه به گیاه آب می دهد، بهره برد. ما باید برای گذر از این سال های خشک برنامه داشته باشیم هر اداره و دستگاهی و روستا ورودخانه ای باید برنامه داشته باشد. اینکه حالا که وارد خشکسالی شده ایم چه مقدار محصول باید بکاریم، چه محصولی باید بکاریم؟ که متاسفانه این برنامه وجود ندارد. تا برنامه ای برای زیست در دوره خشکسالی تدوین نشود نمی توان امیدوارم بود از راه حل های سلیقه ای به نتیجه ای رسید. باید از یک مدرسه و در سطح بالاتر روستا و بعد در کل حوزه آبی یک رودخانه برای مقابله با خشکسالی برنامه ریزی وجود داشته باشد. مسئله این است که ارائه طرح آسان است اما مشکل اصلی در اجراست چه در نحوه اجرا و چه در نظارت بر آن. مردم بحران آب را باور ندارند و هنوز با همان الگوی مصرف پیشین آب مصرف می کنند به نظر شما چرا مردم باور به وجود تنش آبی ندارند و به توصیه های مسئولین برای صرفه جویی اهمیتی نمی دهند؟ -یکی از دلایلش آن است که مسئولین در همه زمینههای قول ها و وعده های بسیاری داده اند که به راحتی به آن عمل نکرده اند و اعتماد مردم را از دست داده اند. مردم دیگر به این گفته که بحرانی در راه است اعتماد نمی کنند. اما با اعمال قانون می شود مردم را عادت داد.مثل همین قانون بستن کمربند ایمنی که بعد از جریمه و سختگیری های یک ساله حالا بیشتر مردم عادت به بستن کمربند کرده اند. در بافت شهری ما می توانیم به راحتی الگوی مصرف را تغییر دهیم و مدیریت کنیم. امادر روستا ها اعمال قوانین بسیار سخت است انجا مسئله نان و زندگی و درآمد مردم در میان است یکی از راههای ان اینست که دولت باید در بیمه عمومی محصولات به کشاورزان کمک دهد و بخشی از حق بیمه را به صورت یارانه به کشاورز بپردازد. کشاورز در سالهای خشکسالی حق بیمه را می گیرد و فشار کمتری را از نظر اقتصادی تحمل می کند و در دوران ترسالی نیز حق بیمه را باز می گرداند. این کاری است که باید در شورای روستا انجام شود. این کارهاباید به صورت برنامه های مدون در تمام طول سالها اجرا شود نه وقتی که خشکسالی امد بگویم حالا چه کنیم.این چیزیست که من در جلسات مختلف و برنامه های مختلف درباره اش سخنرانی کرده ام اما مسئله این است که ما معمولا در اجرای برنامه های بلند مدت موفق نیستیم. فقط در برنامه های کوتاه مدت آنهم اگر خیلی خوب کار کنیم موفق می شویم. به نظر شما فارس دچار ورشکستگی آبی شده است؟ -من اسمش را ورشکستگی آبی نمی گذارم بلکه اسم آن را ورشکستگی انسانی می گذارم. سال های تر سالی و خشکسالی طبیعی است و از قدیم الایام بوده است. از سال 1308 و سال 1350 ما یک دوره خشکسالی بسیار شدیدی را پشت سر گذاشته ایم هر بار 12 سال اما بحث سر این است که آن سال ها این همه چاه حفر نکرده بودند و باران که کم می شد خود مردم هم کمتر می کاشتند حالا انتظار مردم بالا رفته است. در سال های تر سالی مخزن آبی وجود دارد که همان آبهای زیر زمینی است که برای سالهای خشکسالی گذاشته شده و طبیعت خودش این برنامه را تنظیم کرده حجم آبی که در زمین است خیلی بیشتر از حجم آبی است که ما بابارندگی داریم.بشر از این مخزنی که طبیعت برای سالهای خشک گذاشته استفاده بی رویه کرده و این ورشکستگی انسانی است. مثلا دشت جهرم 120 میلیون متر مکعب متوسط آب تجدید پذیرش است، سهمی است که ما می توانیم استفاده کنیم. غیر از این در زیر دشت جهرم حدود 700 میلیون آب وجود داشته که این ذخیره در دوران تر سالی کمی بیشتر می شد و دوران خشکسالی کمی کمتر. این 700 متر هیچ ربطی به بارندگی نداشت ما سالانه 10 متر 12 متر بیشتر از این سهمیه بارندگی از زمین برداشتیم و حالا ذخیره را تمام کردیم بنابراین این ورشکستگی انسانی است که آینده نگری نمی کند و در کوتاه مدت خرجش را بالا برده و وقتی آب تمام شده می ماند که چه کند مزارع خشک می شوند زمین هم بدون آبهای زیر زمینی نشست پیدا می کند. ما سی چهل سال پیش آب های زیر زمینی مان را مطالعه کردیم. سال 1363 من خودم سخنرانی داشتم که چاپ هم شده در آن گفته شده که باید هنگام استفاده از آب کل حوزه آبگیر مورد توجه قرار بگیرد ازجایی که باران می بارد که اول حوزه آبی است تا جایی که می رسد به دریا و برای اینها برنامه ریزی داده شد که این آبها کجا باید استفاده شود و در سالهای تر سالی چطور استفاده شود در خشکسالی چطوراین مطالعات در ایران صورت گرفته بود اما بعد چه شد ما آب را به جای حوزه ای استانی کردیم و هر استانی آمد برای یک مقدار آب معین سه تا چهار جا برنامه بهره برداری داد. و سرمایه مان را بر باد دادیم . من دلم از این می سوزد که این مطالعات قبلا انجام شده که هرمقدار آب کجا و به چه اندازه مصرف شود اما در اجرا وقتی استانی شد. هر استانی برای خودش برنامه ای داد به شکل مورد نظر خود از آب بهره برداری کرد. یعنی در واقع بهره برداری از آب سیاسی شد؟ -بله دقیقاً سیاسی شد به جای تدوین علمی و مشاوره ای و استفاده از این مشاوره های سیاسی شد و هر استانی زورش بیشتر بود بهره برداری بیشتری از آب های زیر زمین کرد. حالا که وضع به اینجا رسید و آبی برای بهره برداری در زمین نمانده، قرار است آب را از خلیج فارس به استان بکشند شما با این برنامه موافقید؟ -یک مسئله را باید درنظر بگیریم اکنون همسایه های ما در خلیج فارس دارند 8میلیارد متر مکعب آب بهره برداری می کنند این آمار مربوط به سال گذشته است و ما می خواهیم دو یا سه تا 500 میلیون متر مکعب بهره برداری کنیم. وقتی آنها 8 میلیارد بر می دارند ما بر نداریم؟ ما راه دیگری نداریم جز انتقال آب آن هم به مقدار مورد نیاز برای راه اندازی صنایع مثل آبی که برای مس سرچشمه و صنایع آهن گل گهر منتقل کرده اند. یا باید قراردادی بسته شود که هیچ کس از این آب خلیج فارس بهره برداری نکند یا برای هر کشوری سهمی تعیین شود. مهم ترین مشکل آن نمکی است که به خلیج فارس بر می گردد که همسایگان ما نیز نمک آب تصفیه شده را به خلیج فارس بر می گردانند البته باید این را اضافه کنم که هر دوسالی یکبار آب خلیج فارس و عمان عوض می شود آب از کنار ساحل ما می آید به عمان و خلیج فارس در آبادان دور می زند و در کشورهای همسایه عربی مان بر می گردد به خلیج فارس می رود اما در هر صورت یک لطمه های به زیست محیط خلیج فارس دارد اما باید گروهی از عالمان محیط زیست و سیاسیون بنشینند و تصمیم نهایی در باره برداشت از آب خلیج فارس را بگیرند. اما اکنون همسایه های ما بدون آنکه از ما اجازه بگیرند مرتب کارخانه های تصفیه آب تشکیل می دهند و آب از خلیج فارس بهره برداری می کنند. شما ببیند دبی مثل بهشت شده همه با آب خلیج فارس. من معتقدم وقتی که مسائل محیط زیستی را مطرح می کنیم باید همه جانبه مسئله را در نظر بگیریم و تصمیم بگیریم بسیاری از تصمیم هایی درباره محیط زیست احساسی است یک چیزی در خارج شنیده ایم و به محض شنیدن آن دراینجا در برابرش واکنش نشان می دهیم در حالی که در خارج از ایران گروههای زیست محیطی اکیپ های تحقیقاتی بسیار مجهزی دارند دهها پژوهشگر دارند که روی طرحی کار می کنند و اگر با اجرای طرحی مخالفت می کنند بر اساس دادههای تحقیقاتی است و بعد دولت را زیر فشار می برند که طرح را اجرا نکند ما صرفا یک سری حرفهایی که در دنیا می زنند را تکرار می کنیم. البته دلیل هم دارد چون بچه های زیست محیطی ما هیچ امکاناتی ندارد و تنها با عشق و علاقه کار می کنند باید این بچه ها از طرف جامعه حمایت شوند و مطالعاتی انجام دهند و بعد بگویند ما به این دلایل با فلان طرح مخالفیم یا موافقیم. باید برگردیم به علم و دانش و با استناد به داده های علمی موافقت یا مخالفت کنیم.