پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ | ۰۸ شوّال ۱۴۴۵ قمری | ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
هدر بالا
  1. اجتماعی
دوشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۹
زمان مطالعه: 8 دقیقه
ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) فرزند امام موسی کاظم (ع) است که به دلیل امانتداری در ولایت به امین ولایت ملقب شد.
به گزارش پیام خبر، حرم حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع) حرم عاشقان و دلدادگان است و چون نگینی در شهر گل و غزل می‌درخشد و لقب سومین حرم اهل بیت در ایران اسلامی را نصیب شیراز کرده است.
از چندین سال گذشته، ششمین روز از ذی القعده و همزمان با دهه کرامت با اجرای برنامه‌های مختلف از مقام این امامزاده جلیل القدر تجلیل می‌شود.
حضرت شاه‌چراغ (ع) از شخصیت‏‌های عالی‌مقام و جلیل‌القدر و پرهیزکار عالم اسلام بشمار میرود. برای بزرگداشت یک همچون شخصیتی، تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حد فاصل تولد حضرت فاطمه معصومه (س) و امام رضا (ع) یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاه‌چراغ» تعیین شود . حضرت احمد ابن موسی (ع) از فرزندان امام موسی‌کاظم(ع) معروف به سیدالسادات و شاه‌چراغ است؛ در مورد رابطه احمد بن موسی(ع) با پدرش این اندازه آورده‏‌اند که امام کاظم (ع) او را بسیار دوست داشت و ملکی از خود به‌ او بخشید و همواره وی را به بخشندگی و دلیری می ستود. مورخان گزارش داده‌‏اند که پس از شهادت امام کاظم (ع )، مردم مدینه به لحاظ شخصیتی که ایشان داشت، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیش جمعیت به مسجد پیغمبر رفت و خطبه‏‌ای خواند و به مردم گفت: «ای کسانی که با من بیعت کرده‌اید، بدانید که من خودم با برادرم علی (علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) بیعت کرده‌‏ام و او واجب‌الاطاعة و بر من و شما است که از او اطاعت کنیم» و سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد. حضرت امام رضا(ع)پس از حضورشان در ایران به برادران و خواهرانشان نامه می نویسند و آنها را به حضور در ایران دعوت می نماید. حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) نیز در همین سنوات(198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد(ع) را نزدیک به ۱۵هزار نفر ذکر کرده اند. در همین احوال، مامون عباسی، امام رضا(ع) را مسموم و به شهادت می رساند. مامون پس از اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی(ع) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به تمام فرمانداران خود دستور داد هر کجا از سپاه احمدی بیایند مقتول سازند. این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد(ع)، حکم به حاکم وقت(قتلغ خان)رسید. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر سپاه حضرت احمد(ع) اردو زد. احمد بن موسی(ع) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش امام رضا(ع) انتشار یافت، و به حضرت خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود را دارید، بدانید که وی فوت شده است. حضرت احمد که وضع را چنین دید،‌ دانست که برادرش در طوس شهید شده و برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست و این جماعت به قصد مقاتله در این جا گرد آمده اند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(ع) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران حضرت احمد(ع) عرض کردند که مایلند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید. سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(ع) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران حضرت احمد(ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در چند نوبت ادامه یافت. در پیکار آخر سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش،در قریه کُشن،نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند. روز دیگر، احمد بن موسی(ع)یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه حضرت موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(ع) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران حضرت شاهچراغ با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دروازه های شهر را بست و به یاران حضرت حمله ورشدند. در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(ع)به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. حضرت احمد بن موسی(ع)نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(ع) شجاعانه در مقابل دشمن به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را بروی پیکر مطهر خراب کرد، و بدن ایشان در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد. " تا زمان «امیر عضدالدوله دیلمی» کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود، تل گلی بیش به نظر نمی‏‌رسید که در اطراف آن، خانه‏‌های متعدد ساخته شده بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‏‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایتِ روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می‌بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه کنیم. هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند، اما امیر که مردی روشن ضمیر بود، گفت: اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می‌‏روم تا از موضوع آگاه شود. چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی‌تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: "شاه! چراغ" امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می‌داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خودنمایی می‌کرد، خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می‌کند و….. مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاه‌چراغ پیدا می‌گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می‏‌شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. در حال حاضر حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) و برادران بزرگوار آن حضرت در شیراز، مرکز ثقل مذهبی و فرهنگی این دیار به‌شمار می‌رود. جایگاهی که به فرموده رهبر معظم انقلاب " سومین حرم اهل بیت(ع) در ایران اسلامی نامیده میشود. 1213/س

 

کد خبر 191638

 

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید