به گزارش پیام خبر، پیمان برومند، متولد سال 1364 در شیراز، اولین مجموعه داستان خود با عنوان «اینجا به وقت برزخ» را در 105 صفحه منتشر کرد. این مجموعه شامل 8 داستان کوتاه با عناوین مرز تا مرز، در شب گم میشویم، برزخیها، اسکیزو، قصه روح یک زن، تا صبح، پشت این پرده و خوابخانه است.
مهاجرت، مرگ، تضاد سنت و تجدد سه درونمایه اصلی آثار این مجموعه هستند که اغلب با زاویه دید اول شخص در فضایی مالیخولیایی روایت میشوند. شخصیتهای داستانها اغلب در موقعیتهایی مرموز، بلاتکلیف و معمایی، سعی در گشودن راهی برای کسب آرامش و التیام دارند. نور و تاریکی در خلق اکثر موقعیتها نقش مهمی را ایفا میکنند. زمانْ سیال و خوابگونه گذر میکند و مکانْ معلق و موهوم بازنمایی میشود: گویی شخصیتها به هیچیک از این دو عنصرِ داستانی تعلق خاطر ندارد، درحالیکه پارههایی از هویت خود را در آنها پیدا میکنند.
پیمان برومند در سالهای اخیر موفق به کسب عناوینی چون: برنده اول جشنواره صادق هدایت 1391 با داستان کوتاه اسکیزو؛ برنده اول جشنواره پستو 1395 با داستان کوتاه مرز تا مرز و مقام اول دوسالانه داستان کوتاه نارنج در سال 1396 با داستان کوتاه در شب گم میشویم نیز شده است.
برشی از داستان «مرز تا مرز»:
اول آن حجم نور زرد بود که یکهو به سمتم آمد و پشتبندش عمویم ناصر. سینه به سینهام ایستاده بود و وَق شده بود توی چشمهام. خودش بود؟ یعنی هنوز زنده بود؟ آن هم بعد از بیست و چند سال بیخبری، با آن لباس خاکی و فانوسقه و پوتینهای گلی و ریش و پازیلِ بلند و گرد گرفته، آن هم درست آنجا، توی کانتینری که ما بودیم، لای آن گوشتهای یخ زده، لب مرز دریایی قبرس؟ شاید اگر ماه گرفتگی چشم چپ و موهای فرش نبود نمیشناختمش. اما خودش بود. عمو ناصر، معروف به ناصر سه کله، آخرین عمو از تبار هفت عمویم که چند سال قبلتر تابوت خالیاش روی دستان خودم تشییع شده بود.
1210