پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ | ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری | ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
هدر بالا
  1. عکس
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۳:۴۷
کتاب مجموعه شعر «آن‌ها در خواب حرف می‌زنند» سروده سهند چهل تنان از سوی نشر پیرسوک شیراز رونمایی و منتشر شد؛ در این یادداشت کیوان زارعی به نقد ادبی این مجموعه پرداخته است.
به گزارش پیام خبر، «آنها در خواب حرف می زنند» مجموعه شعری است از سهند چهل تنان شاعر جوان شیرازی که در قالبی سپید سروده و انتشارات پیروسوک آن را در ۱۱۰ صفحه چاپ و منتشر کرده است.
از مرگ
ران مرغی در بشقاب مانده
از تنهایی
چشمانی باز در تاریکی
از عشق
چه اشکالی دارد
قورباغه ای
کنار برکه غزل بخواند؟
مجموعه «آنها در خواب حرف می زنند» مشتمل بر ۷۶ شعر سپید کوتاه و بلند است که شاعر با بهره گیری از نگاه و زبان شاعرانه خود بر صفحات کاغذ نگاشته،  شاعری جوان که به گفته یکی از منتقدین شیرازی جسورانه پای در میدان زورآزمایی شعر سپید گذاشته است. سهند چهل‌تنان با کتاب «آنها در خواب حرف می زنند» نشان داده که در شعر سپید حرف هایی برای گفتن دارد و در این راه پیشینه فرهنگی خانواده و آموختگی موسیقایی به یاری اش آمده است و این توانایی از نگاه شاعرانه، چگونگی استخدام واژه ها و موسیقی درونی اشعارش به خوبی نمایان و مشهود است.وی که دانش آموخته ارشد رشته محیط زیست است در خصوص چگونگی    شاعری‌اش می گوید: «از زمانی که احساس کردم مرز مبهمی بین روز و شب و زمین، آسمان و آب، ماه و دست‌های آدم وجود دارد، در پی فهمیدن آن چه را که دوست داشتن و عشق می نامند بر آمدم و در شب  زنده داری های مدام دانستم که ماحصل کندن شب چیزی نیست به جز تنهایی».
سهند در خصوص کتاب «آنها در خواب حرف می زنند» نیز می گوید: «آنها در خواب حرف می‌زنند، هجوم تخیلاتی، حاصل از دفورمه شدن زندگی اجتماعی انسان امروزی است که تنها شکلی از اجتماع را در خود دارد».
«آنها در خواب حرف می زنند»  حول سه محور «انسان، عشق و تنهایی» روایت هایش را در فضای اتاق شکل می دهد و هرچه بیرون از آن پدید می آید، واقعیت محض است. شعر «خانه ما» دقیقا برآیند همین نگاه «انسان، عشق و تنهایی» است که در چند جمله کوتاه خودنمایی می کند. شاعر توانسته با کمترین خطاهای زبانی و بی هیچ حشو و زیاده گویی، آن چه را که اندیشیده به تصویر بکشد و خواننده را در تجربه خود شریک نماید.
«در گوشه ای از اتاق/ مجسمه/ آرام نشسته/به پدرم فکر می کند/ در اتاقی دیگر/ مادر/ جوانی‌اش را چنگ می زند/ و من/ در لب های بسته/ در چراغ‌های خاموش/ در لا به لای این خانه/حالا می فهمم چرا/ ماهی مرده از سطح آب دل نمی کند»
و در پس این جملات ساده در انتهای شعر، ضربه نهایی را با یک پایان بندی شاعرانه وارد کرده و «عشق» را که در پس تنهایی های انسان امروز پنهان شده نمایان می کند.در «آنها در خواب حرف می زنند» از این دست اشعار بسیار دیده می شود، چون سهند چهل تنان با تکیه بر یک تفکر و یک نگاه تم اصلی کتابش را دانسته و خود خواسته انتخاب کرده و تمام اشعارش را حول همین تفکر به دنیا آورده است و دربعضی از اشعار گاها زبان شاعر از حیث مفاهیم از سن و سال شاعر پیشی می گیرد و با تلمیحی خفیف به بعضی از ابیات ناب ادب کلاسیک، واژه ها را به بازی می گیرد و هنرمندانه از پس کار بر می آید:
«پایانی غم انگیز در انتظار ماست/ و عمر/ در سوختگی/ به درجه سوم رسیده است».
این بند را با مصرع معروف «خام بدم، پخته شدم، سوختم» حضرت مولانا مطابقت بدهید. شاعر درجه ی  سوم سوختگی از زبان مولانا را به میان زبان امروزین شعر خود   می کشاند و با ایهامی ظریف آن را دست مایه سرایش یکی از موفق ترین شعرهای مجموعه سپید خویش می کند.سهند در همین شعر و در بندی دیگر با تکرار ترکیب کنایی «به سر نمی رسد» در سه مرحله، سه معنی جداگانه را از دل یک ترکیب بیرون می آورد و در همنشینی واژه‌ها، معانی را بی هیچ نقصی به خواننده ارایه  می دهد:
«صدای خنده هاش/ در گوش/ اما به سر نمی‌رسد/ قصه ما/ به سر نمی رسد/ هیچ سری/ به سر نمی رسد».
و در بندهای پایانی نیز با مقدمه ای که از اول برای ادامه شعر به تنه اصلی چسبانده می‌سراید:
«ما که از دست های مان جوانه زدیم/ غرق شدیم/ حالا همین دست ها/ از آب بیرون مانده/ می گویند/ ای آخرین بازمانده!/ بازگرد/ ما فاتحان پست ترین بلندای جهانیم/ که روزی پرچمش را/ در سینه مان فرو خواهد کرد».
و در کشاکش جبر زندگی و غرق شدن در آنچه فلسفه زندگی بدان خواهد رسید جانب امید را از دست نمی دهد و دست هایش به امید آخرین بازمانده دست گیر، هنوز از آب بیرون می ماند و در پس این همه گفتن ها، پرچم امید را در سینه شاعری‌اش برافراشته می دارد. شاعر در شعر «زمین» نشان می‌دهد که نگاهش به جهان نه سیاه است و نه سپید. او فقط با چشمی باز به زندگی و اطرافش نگاه می‌کند.
هر چند در تاریکی نشسته ولی چشم‌هایش به خوبی تمام رنگ ها را تشخیص می دهد و با استفاده از همین رنگ ها که در واژگانش مستتر شده جهان را به همان رنگی که خود می خواهد نقاشی
 می کند.
«جاده هیبت کوه را می خراشد/ درختان دست‌چین می شوند/ گنجشکی از لانه‌اش سقوط می‌کند/ گربه ای زیر ماشین له می‌شود/ پروانه پشت شیشه به خواب ابدی فرو رفته/ گوسفندی آخرین جرعه های آب را می نوشد/ صدای گریه کودکی می‌آید/ زمین/ به خود   می پیچد».
تشبیه مضمر زمین به زنی که در میان این همه نابودی سیاه، می زاید و کودکی که از این به دنیا آمدن خرسند  نیست.
چهل تنان در شعری با عنوان «گره» در نگاهی که حول همان سه محور انسان، عشق و تنهایی می‌گردد با طنزی گزنده حتی عامل اصلی این تنهایی را به سخره می گیرد و داد خود را از «شب» می ستاند:
«شب/ خودش را گره زده به تخت/ به تن/ به تنهایی/ که دوست نزدیک مرگ است/ آمده/ حرف های تکراری بزند/ و این همه تکرار/ هر سه مان را کلافه کرده/ هنوز دوست دارم پنجره را ببندم/ پا دارم که از مرگ بیرون بزنم/ اما هیچ کاری نمی‌کنم/ شب/ از من هم تنهاتر است/ وگرنه این گونه خودش را به من نمی سپرد».
بی گمان گفتن از «آنها در خواب حرف  می زنند» سهند چهل تنان مجال بیشتری می خواهد که امید است در مقالی دیگر به آن پرداخته شود.
این کتاب کتابی است نوید دهنده آن که هنوز در این بازاردلنوشته های قالب شده به جای شعر و زیاده گویی های شعری ناشاعران، شاعران جوانی پیدا می شوند
که بتوان به آینده شعر به خصوص آینده شعر در شیراز امیدوار بود.
«فراموشت کرده ام/ مثل آخرین ماهی قرمزی/ که هر شش ثانیه/ عاشق معشوقه مرده اش
می شد!
* کیوان زارعی، روزنامه نگار و منتقد ادبی

 

کد خبر 25824

 

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید