
به گزارش پیام خبر از اراک، نوروز جشن و آیینی است برخاسته از مجموعه شرایط طبیعی و بن مایه های اعتقادی مردمان فلات ایران که در پهنه جغرافیایی فرهنگی ایران، بی وابستگی به هیچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. نوروز وجه مشترک همه گروه های قومی و اعتقادی است. همه اقوامی که به این سرزمین آمدند و همه جریان های اعتقادی که در اینجا رواج پیدا کردند، آن را پذیرفته اند، از آن مایه گرفته اند و بر آن اثر گذاشته اند.
نوروز این میراث گران نیاکان ما که پس از گذشت هزاران سال، با کوله باری از رازهای باشکوه وخاطره های دلنشین نسلهای روزگارکهن اینک بر سفره دل ما نشسته و میهمان ماست و برماست که درصیانت آن کوشا باشیم و با راز ورمزهای پرپیچ وتابش به آیندگان تحویل دهیم. در جهان هیچ فرهنگی به اندازه فرهنگ ایرانی پر از جشن و آیین شادمانی نبوده است ولی از همه این جشنها و آیین های پرشمار اندکی به جا مانده که یکی از آنها نوروز است. طلوع دوباره بهار از زمهریر زمستان آغاز نوروز است و نوروز درایران با شکوفایی درختان و سرسبزی زمین آغاز می شود.
زمان پیدایی نوروز به درستی روشن نیست ولی آنچه که مسلم است در دوران هخامنشیان بسیار باشکوه برگزار می شده در سنگ نگاره های تخت جمشید به وضوح مسلم است که نمایندگانی از کشورهای گوناگون در کنار هم ایستاده اند و هر کدام با ارمغان و سوغاتی در کنار داریوش هخامنشی درحال اهدای هدایا به این شاه هخامنشی است.
می گویند کیومرث، نیای بزرگ مردمان ونخستین پادشاه جهان روز اورمزد از ماه فروردین و یا نخستین روز سال خورشیدی تاج برسرنهاد و به بزرگداشت برگزاری آیین آن روز را روز نو یا نوروز نامیدند و از آن پس هرسال به یادآوری و بزرگداشتش جشن برپاساختند.
جمشید یکی از پادشاهان پیشدادی در نخستین روز سال تاج برسر نهاد که پس از آن ایرانیان این روز را جشن گرفتند تا سالها پیش ایرانیان از نوروز به عنوان نوروز جمشیدی نیز یاد می کردند.
فردوسی در مورد پیدایش نوروز به دست جمشید می گوید:
به جمشید بر گوهر افشاندند/ مرآن روز را روز نو خواندند /سرسال نو هرمز فرودین /به آسود از رنج دل تن زکین /بزرگان به شادی بیاراستند /می و جام و رامشگران خواستند /چنین جشن فرخ از آن روزگار /بمانده است از آن خسروان یادگار
در دوره ساسانی نوروز را بین چند روز (شش تا سی روز نوشته اند)جشن می گرفتند وآنرا به نوروز عامه و خاصه تقسیم می کردند نوروز عامه یا نوروز کوچک 5روزبود که از اول فروردین آغاز می شد و نوروز خاصه 6روز بود که از ششم فروردین یا خرداد روز آغاز می شد که به جشن بزرگ معروف بود. ابوریحان بیرونی روز ششم فروردین را نوروز بزرگ و آنرا عیدی بزرگ در بین ایرانیان می داند و می نویسد( خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد زیرا این روز آخر روزهای شش گانه است ودراین روز خدا مشتری را بیافرید و فرخنده ترین ساعتهای آن روز ساعت مشتری است )
زرتشتیان می گویند در این روز زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو بر هوا در این روز عروج کرد. دراین روز برای ساکنان زمین سعادت را قسمت میکنند واز اینجاست که ایرانیان این روز را روز امید نام نهادند .
در زمان سلجوقیان به گردش ماهها دردرسال پایان دادند و نوروز را به طور ثابت در روز اول بهار نجومی یعنی نخستین روز از ماه فروردین که در آن خورشید به برج "بره "وارد می شود وروز و شب برابر میگردد قرار دادند. نابسامانی گاه شماری و متغیر بودن ماههای سال در زمان ملکشاه سلجوقی به سامان رسید و او در سال 467قمری به هشت تن از اختر شناسان و ریاضی دانان بزرگ زمان خود از جمله حکیم عمر خیام ماموریت داد تا گاهشمار ایرانی را اصلاح نمایند واین گروه نوروز را در اول بهار قرار دادند و جایگاه آن برای همیشه ثابت ماند و از آن پس تقویمی به نام تقویم جلالی یا ملکی که از نردیکترین گاهشمارهای جهان به سال حقیقی خورشیدی است در ایران رواج یافت و نوروز بر اول بهار و ماه فروردین پایدار شد.
در سرزمینهای دیگر نیز جشنهایی وجود دارند که با نوروز ایرانیان سنخیت دارند .برای نمونه بابلیان کهن جشنی داشته اند که به هنگام بهار برگزار میشد که برخی از رسم و رسومات آن شبیه نوروز ایرانیان است.
نوروز یکی از چندین جشنهای ایرانی است، ایرانیان در طول سال دهها جشن برگزار میکردند که شامل مجموعه های ذیل بود.
1-جشنهایی که از رخداد اسطوره ای برآمده اند و رنگ وبویی از اساطیر ایرانی دارند.
2- جشنهایی که خاستگاه کیهانی وگاهشماری دارند و بر اساس محوریت زمان به وجود آمدند.
3- جشنهایی که از باورهای باستانی ایرانیان برخاسته اند.
4- جشنهایی که با تغییر در زندگی کشاورزی و دامپروری ایجاد شده اند (که البته این مورد در ردیف دوم نیز قرار میگیرد )
نوروز نیز یکی از این جشنهاست که بسیاری از موارد فوق را در برمی گیرد.
نوروز در موقعی آغاز می شود به برج حمل در می اید دراین روز، مدت روز و شب به برابری می رسد که بنا به گفته استاد جلال الدین کزازی این رخداد بسیار شگون به تراز مندی بهاری و یا اعتدال ربیعی نامیده می شود. نوروز به راستی جشن بازگشت به آغاز است و همیشه بازگشت به آغاز شگفتی خودرا به همراه دارد چون جهان و آفرینش به هنگام نوروز به آغاز خود برمی گردد.
در اقداماتی که از طرف ایرانیان در آستانه نوروز رخ می دهد این است که ایرانیان پیش از رسیدن نوروز خانه تکانی می کنند و می کوشند که هرچه در خانه هست عاری از هرگونه غبار و ناپاکی باشد ویا اینکه در نوروز لباسهای نو به تن می کنند.
که این برمی گردد به یکی از جشنهای آیینی وباور شناختی ایرانیان که به جشن فروردگان یا بزرگداشت فرورهر باور ایرانیان براین بود که در روزهای واپسین سال و آغاز سال جدید، درگذشتگانشان از مینو و جهان پنهان به جهان آشکار و دیدار زندگان می آیند. که این رسم پس از اسلام نیز در نوروز جایگاه خودرا حفظ نمود (رفتن به زیارت اهل قبور در پنجشنبه آخرسال ) که نظافت منازل با پذیرایی از میهمانان پنهانی (ارواح) همراه است.
ما ایرانیان همواره مردمانی میهمان نواز بوده ایم پس اگر میهمانی به خانه ما می آید باید منزل را نظافت نموده و لباسهای نو به تن کنیم.
نوروز پس از ورود اسلام به ایران نیز جایگاه خودرا حفظ نمود و پیرامون نوروز احادیثی از معصومین دیده وشنیده شده . روایت است که علی (ع)در این روز به جانشینی رسول خدا منصوب گردیدند وهمچنین قائم آل محمد (ع)نیز در این روز ظهور خواهند نمود و..
المانها و شخصیتهای اسلامی در کنار سنت نوروز جای خود را باز نمودند .
کتاب خدا در کنار هفت سین قرار گرفت، هدایایی که ایرانیان به یکدیگر می دهند معمولا اگر پول باشد از درون قرآن بیرون آورده و به یکدیگر تقدیم می کنند.
دعاهای هنگام تحویل سال، حضور در اماکن متبرکه هنگام تحویل سال نیز می تواند گواه این ادعا باشد.
همچنین شخصیت امیر مومنان علی (ع) نیز در نوروز جایگاهی دارد ،چون ایرانیان شیعه هستند و علی (ع)نقش بسزایی در فرهنگ شیع دارد. در بسیاری از اشعار فارسی حلول بهار را در کنار نام علی قرار می دهند به عنوان مثال :
بهار آمد بهار آمد خوش آمد/علی با ذوالفقار آمد خوش آمد/ علی با دلدل و قنبر جلودار /شه دلدل سوار آمد خوش آمد.
آیین و رسم و رسومات ایرانیان درنوروز
خانه تکانی: غبار روبی و گردگیری از در و دیوار و وسایل درون خانه وبه دور ریختن اشیاءژنده و فرسوده یکی از رسوم ایرانیان در نوروز است.
کاشتن سبزه: نمادی از برکت وشگون است که در ظروف کوچکی گندم ،جو ،عدس و..را سبز می کنند و درسفره هفت سین قرار می دهند. در ایران کهن بیست و پنج روز پیش از نوروز در میدان شهر دوازده ستون از خشت خام برپا می شد و بر فراز هرستونی دانه هایی از حبوبات می کاشتند و در ششمین روز فروردین با ترنم و شادی این سبزه ها را می کندند و برای فرخنگی به هرسو می پراکندند.
چهارشنبه سوری: چهارشنبه آخر سال که بر اساس یک سنت کهن ایرانیان اقدام به روشن نمودن آتش می کنند.
ایرانیان کهن براین باور بوده اند که "فرورهای نیاکان"در آغاز این روز به زمین می آیند وبرکت و نیک روزی را برای خاندان خود به ارمغان می آورند. ایرانیان برای راهنمایی این فرورها بر سردر خانه های خود آتش می افروختند و شعله های این آتش را از آتشدان خانه فراهم می ساختند تا فرورها بتوانند خاندان خویش را بیابند.
چون در ایران کهن روزهای هفته رایج نبوده است از این رو آتش افروزی پیش از نوروز و در سه شنبه شب آخر سال انجام نمی گرفته است بلکه درست پیش از آغاز جشن "همسپتمدم "یعنی سیصد و شصتمین روز سال که آغاز روزهای گاسانیک یا پنجه وه است انجام می گرفته که بعدها این سنت در سه شنبه های آخر سال به عنوان چهارشنبه سوری برجا مانده است.
ایرانیان گاه این آتش را بر روی بام وگاه در کوچه و گاه درخیابان برپا میکردند که تعداد گله های آتش باید به شمار عدد مقدس 3و7میرسید شاید نماینده شعار گفتار نیک ،رفتارنیک و پندار نیک بوده باشد .
در دوران ساسانیان این جشن از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده وسعی می شد که بر آتش احترامی خاص بگذارند و3یا7مرتبه از روی آتش می پرند و می گویند: زردی من از تو سرخی تو از من
پنجشنبه آخرسال: از آیین های کهن و ماندگار ایرانیان است که برسر مزار اموات در آخرین پنجشنبه سال حاضرشده و برای ایشان خیرات داده و از خداوند طلب مغفرت می کنند.
سفره هفت سین: از دیگر آیین های نوروزی است که در همه جای ایران رایج است. و رسم است که هنگام تحویل سال همه اعضای خانواده در کنار هفت سین جمع شده و آغاز سال نو را با مبارکی جشن می گیرند سبب گزینش هفت سین مشخص نیست اما عدد هفت که یک عدد سمبلیک و مورد احترام برای ایرانیان بوده و هست جای بحث خود را دارد. احتمال می رود هفت سین را به مناسبت هفت امشاسپند (بزرگترین فرشته مزدیسنا ) برگزیده باشند. آنچه که به عنوان هفت سین در سفره قرار میگیرد باید دارای این خصوصیات باشد.
الف-پارسی باشد
ب-با واژه سین آغاز شود
ج-ریشه گیاهی داشته باشد
د-خوردنی باشد
ه-اسم مرکب نباشد
و-برای بدن سودمند باشد
که بیشتر شامل موارد ذیل هستند
سبزه (نماد نوزایی و تولد دوباره)
سیب (نماد تندرستی و زیبایی )
سمنو (نماد فراوانی و برکت)
سیر (نماد سلامتی )
سنجد (نماد عشق)
سکه(نماد دارایی )
سرکه (نماد شکیبایی وعمر)
سماق (نماد طلوع خورشید)
در بسیاری از منابع آمده که هفت سین نخست هفت شین بوده وبعدها به این نام تغییر یافته مانند شمع، شیرینی، شمشاد، شاخه نبات و...برخی دیگر به وجود هفت چیندر ایران پیش از اسلام معتقدند که در زمان هخامنشیان به روی هفت ظرف چینی غذا می گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنی می گفتند.
مراسم تحویل سال: دراین هنگام همه اعضای خانواده در کنار یکدیگر نشسته و سفره هفت سین نیز گسترده شده و دست بردعا برداشته اند.
رسم دید و بازدید: یکی از دلایلی که اسلام بر نوروز صحه گذاشته همین رسم دید و بازدید است، در اسلام به صله رحم توجه بسیاری شده و احادیث بسیاری در این مورد از معصومین وجود دارد می گوند هنگامی که کیفیت نوروز ایرانیان را برای پیامبر اسلام (ص) تشریح نمودند، پیامبر بسیار از نوروز خوشحال شد و بیشتر از آن از دید و بازدید و صله ارحام ایرانیان خشنود شد در حقیقت نوروز بهانه ای است برای آشتی کردن و کنار نهادن کدورتها.
رسم نوروزانه: هدایایی که ایرانیان در هنگام دید و بازدید به یکدیگر عرضه می کنند که بسیار عمل نیکو و خداپسندانه ای ست.
بسیاری مواقع اولین هدیه که در نوروز گرفته می شود را به قصد برکت و تبرک نزد خود نگاه می دارند. زیرا ایرانیان به دست خوب و پربرکت نیز معتقد هستند. (که دست خوب دستی است که اگر هدیه از آن به کسی ارزانی شود آن هدیه موجب برکت در زندگی فردی که هدیه را دریافت می کند خواهد شد.
سیزده به در: روز پایانی جشن نوروز است که ایرانیان به بیرون از خانه می روند و این روز را درکنار طبیعت سپری می کنند
آیین های نمایشی در نوروز: همراه با برگزاری آیینهای مختلف در آغاز سال نو ،هنر و ادبیات نیز از این قضیه مستثنی نماند و بسیاری از آیینهای نمایشی و داستانهای مختلف با موضوع نوروز در ایران خلق شد. شخصیتهایی مثل بابا نوروز و ننه سرما که در ادبیات کودکان جای خودرا باز نموده. همچنین داستانهای متنوعی که با موضوع نوروز خلق شدند و بر ایرانی بودن نوروز صحه گذاشتند.
آیین های نمایشی:
میرنوروزی: بدین صورت بود که مردی از طبقه پایین اقشار اجتماعی حکومت شهر را برای چند روزی در دست می گرفت وتنی چند از مردم را به عنوان ندیم و خدمه و عمال خود برمی گزید. او دراین مدت کوتاه برای پادشاهی خود اقتدار بسیاری قائل بود و هرگونه حکمی را صادر می نمود و توسط ملازمانش به اجرا در می آمد وپس از پایان حکومتش برای صدور فرمانها بازخواست نمی شد. می گویند مدت فرمانروایی او 13روز بوده است.
حاجی فیروز : در ایران باستان دو عید بزرگ وجود داشت یکی عید آفرینش در آغاز پاییز و دیگری عید باززایی در آغاز بهار .
عید باززایی در واقع به "دوموزی "خدای شهید شونده سومری مربوط می شود .این ایزد در پایان هرسال کشته ودر سال نو دوباره متولد میشد و زایش دوباره اورا جشن می گرفتند چون با زایش او گیاهان و دانه ها می روییدند .حاجی فیروز بازمانده آیین بازگشت ایزد شهید شونده یا سیاوش است که چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهید شونده وشادی او زایش دوباره ای است که رویش و برکت با خود می آورد .حاجی فیروز در خیابانها می چرخد و می خواند و میرقصد و یک دایره زنگی در دست می گیرد و شادی می کند و رسیدن بهار را نوید می دهد. او اینچنین می خواند :
حاجی فیروزه /سالی یه روزه /همه میدونن /منم میدونم /عید نوروزه /ابراب خودم سامالا علیکم /ابراب خودم سرتو بالاکن /ابراب خودم بزبزقندی/ ابراب خودم چرا نمیخندی
دربار قاجار در آستانه عید نوروز تدارک ویژه ای برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم عید نوروز میدید. مراسم اصلی "سلام نوروزی" بود که در سه بخش برگزار میشد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در.
یک روز پیش از عید از طرف رئیس تشریفات دربار علیخان ظهیرالدوله داماه شاه برای طبقات مختلف دعوتنامه فرستاده میشد و مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا میشد. در کتاب سفرنامه پولاک در ایران درباره مراسم نوروز در دربار آمده است که نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی. نویسنده این کتاب در تشریح آئین های نوروزی به جشن "سلام نوروزی" در دربار می پردازد و می نویسد: بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد میشود هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند. او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده میرود. چهارزانو روی فرش ابریشمین مینشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه میدهد در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسهای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را مینویسد، اکنون دیگر منجمین علامت میدهند و توپ شلیک میشود و منجمباشی رسما به اطلاع شاه میرساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحبمنصبان بانگ مبارک باد برمیدارند. از طرف مستوفیالممالک کیسههای متعدد از سکههای جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه میشود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره میریزد آنها را با هم مخلوط میکند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها میدهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد.
پولاک در بخش دیگری از سفرنامه خود به رسوم مردم در عید نوروز نیز اشاره می کند. او می نویسد: جشن نوروز سیزده روز دوام داردو در طول این روزها تقریبا همه کسبوکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح میپردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار میشوند یا به دید و بازدید یکدیگر میروند و به هم تبریک میگویند. هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگهای روشن بیش از همه طرف توجه است گروههایی را میبینید که لباسهای سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند. بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامههای نو خود را زیر چادرهای تیرهرنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبهرو میشوند دست یکدیگر را میفشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغوش میکشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامیاش را در دست میگیرد تبریک میگوید و جواب تبریک خود را میگیرد.
در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار میشده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام میشود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش مینگرد.
پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کردهاند با اندامهایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقکها و لودههایی که در پوست شیر و خرس رفتهاند دیده میشوند و گاه و بیگاه شاه سکههای کوچک طلا و نقره به میان آنها میاندازد. عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دستآموز خود اجرا میکنند. در همه این مدت نقارهخانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است.
در روزهای نهم یا دهم اسبدوانی انجام میگیرد. طول مسابقه اسبدوانی نیم فرسنگ است. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا میرسد. همه از دروازه شهر خارج میشوند و به باغها روی میآورند. با این روز دیگر شادیهای نوروز پایان میپذیرد.
به قلم اسماعیل مجللی